سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من یک انسانم،من هرروز یک انسانم

حلقـــــــــــــــــــه!

نوشته شده به وسیله ی سوگند تاتار در تاریخ 18/2/1389:: 2:37 عصر

دخترک خنده کنان گفت که چیست


راز این حلقه زر


راز این حلقه که انگشت مراحلقه


این چنین تنگ گرفته ست به بر


راز این حلقه که در چهره او


این همه تابش و رخشندی است


مرد حیران شد و گفت:


حلقه خوش بختی است.حلقه زندگی است...


همه گفتند:مبارک باشد!


دخترک گفت :دریغا که مرا


باز در معنی آن شک باشد


سالها رفت و شبی


زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر


دید در نقش فروزنده او


روزهایی که به امید وفای شوهر


به هدر رفته هد!


زن پریشان شد و نالید که وای


وای،این حلقه که در چهره او


باز هم تابش و رخشندگی است


حلقه بردگی و بندگی است!

فروغ فرخ زاد


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 8:38 عصر توسط سوگند تاتار نظرات ( ) |

من از ان روز که دیدم ابی پاک خدا را
سبزی سبز قشنگ بوته ها را
سرخی خون نجابت زیر پوست گونه ها را
ان زلال سرد اب چشمه ها را
با نجابت.با صداقت.با فداکاری و بخشش خو گرفتم
خدا را جستمش و الگو گرفتم
که مهربان باشم چو خورشید
رهنما باشم چو نور
با صفا باشم چو جنگلis there a god
پاک باشم چون بلور
بی ریا باشم چو باران
صاف باشم همچو اشک...
دلاور باشم چو رستم و
او را جستم
 در تپش قلب نا ارام کودکی که نمی داند تو را!

سوگند تاتار


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 8:26 عصر توسط سوگند تاتار نظرات ( ) |

زن

تو که هستی که با غشق از تو یا می کنند و اسیرت می کنند...؟
تو که هستی که عشق می ورزی رنج می کشی به کودکی که متعلق به تو نیست...؟
تو که هستی که برای خارج شدن از خانه ی خود نیاز به اجازه داری...؟
تو که هستی که برای رهایی از زنجیر اسارتش نیاز به امضای او داری...؟
اگر همسرت  به تو خیانت کند...
تو که هستی که به خاطر طفل زیبایت از همه جی دست می کشی...؟
تو که هستی که از حق خودت می گذری و در قبال خیانتش سکوت می کنی...؟
تو که هستی که با تنی خسته ذهنی اشفته باز می مانی و این حقارت را با جان و دل پذیرا می شوی...؟
و اگر روزی کودکت هم تو را ترک کرد...
تو که هستی که باز برایش دل نگرانی...؟
و تو تنهایی...
به راستی تو کیستی؟
شاید یک زن...!!!

سوگند تاتار

نوشته شده در شنبه 89/2/18ساعت 8:27 عصر توسط سوگند تاتار نظرات ( ) |

زندگی خواستن است
زندگی ساختن است
زندگی واژه ای ساده در غالب مادر است
زندگی بوی خوش یاس
زندگی اب زلال است
زندگی مثل ستاره ایست در ظلمت شب
چشمه ای پر از محبت
مثل اب است در دشت و کویر
زندگی گرفتن دستی تنهاست
زندگی یافتن گنجینه ی علم است در عمق خیال
زندگی پیروزی است
زندگی وقتی است که تو در این مهد وسیع با صداقت باشی
در تب و تاب دل خویش با متانت باشی
زندگی مهد امید است
پس بدان گر بخواهی شود اسان

سوگند تاتار


نوشته شده در شنبه 89/2/18ساعت 8:26 عصر توسط سوگند تاتار نظرات ( ) |


Design By : Pichak